خودکارآمدی جستجوی شغلی، حمایت خانواده و تردید شغلی در نوجوانان ایتالیایی

سه شنبه , ۲۴ مهر ۱۳۹۷

Career Search Self-Efficacy, Family Support, and Career Indecision With Italian Youth

لورا نوتا ، لی فراری

تحقیقات انجام شده نشان می‌دهد كه حمایت خانواده هم بر باورهای خودكارآمدی شغلی و هم تصمیم‌گیری شغلی تأثیرگذار است. تحقیق حاضر به دنبال اثبات این مدعا است كه خودكارآمدی جستجوی شغلی می‌تواند به عنوان واسطه رابطه حمایت خانواده و تردید شغلی عمل نماید. این تحقیق با استفاده از نمونه‌ای متشكل از 253 نوجوان ایتالیایی نشان داد كه در مورد نوجوانان پسری كه در یك مدرسه آمادگی برای ‌دانشگاهی حضور می‌یابند، خودكارآمدی جستجوی شغلی تا حدودی به عنوان واسطه رابطه حمایت خانواده و تردید شغلی عمل می‌كند. برخلاف آنچه انتظار می‌رفت، در مورد نوجوانان دختر، ارتباط مستقیمی بین حمایت خانواده و تردید شغلی مشاهده نشد؛ با این وجود، حمایت خانواده به طور مستقیم با خودكارآمدی جستجوی شغلی در ارتباط بود و ارتباط خودكارآمدی جستجوی شغلی با تردید شغلی گزارش شد.

واژگان كلیدی: خودكارآمدی، نوجوانان، بین‎فرهنگی

فرآیندهای خانواده، حوزه پژوهشی مهمی در ارتباط با توسعه شغلی به شمار می‌روند و كیفیت این روابط بین‎فردی می‌تواند به طور مثبت یا منفی بر تصمیمات مربوط به مدرسه و تخصص تأثیرگذار باشد (بلوستین، پرزیوسو و شولتیس ، 1995؛ بلوستین، والبریج، فریدلندر و پالادینو ، 1991؛ براچر ، 1982؛ گراتونت و کاپر ، 1988؛ هر و لیر ، 1984؛ کینیر، ریگمن و نوبل ، 1990؛ لارسون و ویلسون ، 1998؛ لیونگ، هارتونگ، گوه و گایلر ، 2001؛ لوپز ، 1986، 1989؛ لوپز و اندروز ، 1987؛ لوکاس ، 1997؛ لاکی ، 1974؛ پنیک و جپسن ، 1992؛ ریان، سالبرگ و براون ، 1996). مطالعات متعددی بر ارزیابی روابط بین میزان فراهم بودن حمایت خانواده (راسل و كاترونا ، 1984) و باورهای خودكارآمدی متمركز شده‌اند. به طور مثال، فری، فواد و اسمیت  (2000) دریافته‌اند كه تشویق والدین با باورهای خودكارآمدی، انتظارات از پیامدها و علاقه به مشاغلی كه شامل ریاضیات و علوم می‌شوند،  ارتباط مستقیمی دارد.

نتایج بررسی انجام شده توسط كنی و بلدسو  (2005) نشان داد كه احساس فراهم بودن حمایت خانواده با سطح قابلیت سازگاری شغلی در ارتباط است. تحقیق اخیر ولف و بتز  (2004) نشان داد كه رابطه والدین با خودكارآمدی جستجوی شغلی و نیز تردید شغلی ارتباط دارد. لنت، براون، نوتا و سورسی  (2003) دریافتند كه حمایت اجتماعی ارتباط غیرمستقیمی با انتخاب شغلی از طریق خودكارآمدی دارد.

نوجوانان در مرحله رشد از فرآیند خودكاوی  هستند كه شامل بررسی نقش‌های متعدد شغلی است (سوپر، ساویكاس  و سوپر، 1996؛ بلوستین و فلوم ، 1999). سالبرگ، گود، فیشر، براون و نورد  با  استفاده از نظریه خودكارآمدی پی بردند كه افرادی كه از باورهای خودکارآمدی جستجوی شغلی قوی‌تری برخوردارند، به احتمال بیشتری در رفتار كاوشگرانه درگیر می‌شوند. خودكارآمدی جستجوی شغلی به میزان اعتماد افراد به توانایی خود در شركت موفقیت‌آمیز در فعالیت‌های مربوط به جستجوی شغلی اخلاق می‌گردد. (سالبرگ، 1999؛ سالبرگ، گود و نورد، 1994؛ تایلور و بتز، 1983؛ تایلور و پاپما ، 1990). تحقیقات نشان می‌دهد كه خانواده، نقشی حیاتی در توسعه خودكارآمدی جستجوی شغلی ایفا می‌كند و این زمانی است كه این بنیان، فضایی را ایجاد می‌كند كه كاوش فعالانه محیط را تشویق می‌كند و برای تجربه‌های یادگیری كه به منظور شكل‌گیری انتظارات خودكارآمدی قوی حائز اهمیت‌اند، حمایت و فرصت لازم را فراهم می‌كند (ریان، سالبرگ و براون، 1996). همچنین، بررسی‌ها حاكی از آن است كه سیستم‌های خانوادگی سالم به طور مثبتی بر تصمیم‌گیری شغلی تأثیرگذارند، زیرا چنین سیستم‌هایی به نوجوانان كمك می‌كنند ساختار هویتی باثباتی پایه‌ریزی كنند (آینسورث ، 1989؛ آینسورث و بل ، 1974؛ باولبی ، 1998). به طور خلاصه، حمایت مثبت و سالم خانواده، شرایط مساعدی را برای رشد نوجوانان فراهم می‌كند تا انتظارات خودكارآمدی جستجوی شغلی قوی‌ای شكل دهند و توانایی خود را در تصمیم‌گیری فعالانه بالا ببرند.

برخی از نوجوانان در تصمیم‌گیری برای آینده خود با مشكل مواجه می‌شوند. شواهد حاكی از آن است كه تردید زیاد با سطوح بالای ناهماهنگی، نگرانی و سرخوردگی و همچنین دارا بودن از یك مركز  كنترل بیرونی و داشتن باورهای خودكارآمدی ضعیفِ تصمیم‌گیری در ارتباط است. (فاکوا، بلوم و هارتمن ، 1988؛ لوکاس و اپرسون ، 1990؛ نوتا و سورسی، 2004؛ اسیپو ، 1999؛ وانبرگ و موچینسکی ، 1992). نوتا (1999) دریافت كه در نمونه‌ای كه درصد بالایی از آن را نوجوانان دختر ایتالیایی تشكیل می‌دادند، بیش از یك سوم موارد آزمون بر اساس موارد زیر، به عنوان «بسیار نامصمم»  شناخته شدند: (الف) مردّد بودن در خصوص انتخاب رشته تحصیلی؛ (ب) نداشتن اطلاعات كافی در مورد خود و كالج؛ (ج) نیاز به كمك و حمایت برای تصمیم‌گیری و (د) احساس این كه تلاش‌های آنها در اثر عوامل بیرونی غیرقابل‎كنترل، بی‌نتیجه خواهد ماند. از مشخصه‌های دیگر این نوجوانان می‌توان به ضعف در باورهای خودكارآمدی تصمیم‌گیری شغلی، رفتارهای ناسازگارانه و شایستگی اجتماعی پایین اشاره كرد. این مسأله نشان می‌دهد كه بسیاری از نوجوانان ایتالیایی به ویژه دختران، در معرض خطر تصمیم‌گیری نادرست و در نتیجه نارضایتی شغلی ناشی از آن قرار دارند. (اسیپو، 1999؛ سورسی، 2000؛ وانبرگ و موچینسکی، 1992) و این كه تردید شغلی باید به عنوان یك ساختار چندبعدی در نظر گرفته شود (بتز، 1992؛ نیومن، گری  و فاکوا، 1999؛ سانتوز و کویمبرا ، 2000؛ وانبرگ و موچینسکی، 1992). به عنوان مثال، كلی و لی  تعدادی از مقیاس‌های تصمیم‌گیری شغلی را بررسی نمودند و 6 فاكتور را شناسایی كردند كه از «عدم برخورداری از اطلاعات» تا «نگرانی انتخاب» متغیر بودند. بنابراین، اگرچه لازم است بین تردید نرمال (كه افراد هنگام نیاز به اطلاعات درباره خود یا فرصت‌های شغلی تجربه می‌كنند) و تردید ناشی از نامصمم بودن  و پراكندگی هویت ، و اضطراب خصیصه  تمایز قایل شد (بتز، 1992؛ لیوکو ، 1994؛ سانتوز و کویمبرا، 2000)، نوجوانی كه سطوح بالایی از تردید شغلی را تجربه می‌كنند، در معرض این خطر قرار می‌گیرند كه قادر نباشند از فرصت‌های توسعه شغلی بهره جویند و انتخاب‌های شغلی‌ای صورت دهند كه رضایت خاطر آنها را كمتر به دنبال داشته باشند (نوتا، 1999؛ نوتا و سورسی، 2004؛ اسیپو، 1999).

تحقیق حاضر در نظر دارد تا با استفاده از نمونه‌ای از نوجوانان ایتالیایی در سطح راهنمایی بررسی‌های انجام شده در مورد نقش حمایت خانواده، خوكارآمدی جستجوی شغلی و تصمیم‌گیری شغلی را بسط دهد (لنت و دیگران، 2003). اگرچه بخش اعظمی از تحقیق انجام شده در مورد توسعه شغلی، با استفاده از نمونه‌های ایالات متحده انجام شده است، جهانی‎سازی فزاینده دورنمای شغلی، نیاز به بررسی روایی بین‎فرهنگی نظریه توسعه شغلی  را افزایش داده است. جامعه آزمون ایتالیا در مقایسه با نمونه‌های سنتی ایالات متحده از جهات متعددی قابل توجه است. نوجوانان ایتالیایی باید در سطح متوسطه تصمیمات مهمی برای آینده حرفه‌ای خود اتخاذ كنند، زیرا مدارسی انتخاب می‌كنند كه آنها را مستقیماً برای جهان كار یا ورود به دانشگاه آماده می‌سازند. تخصص دبیرستان‌ها اغلب در نوع آماده‌سازی برای دانشگاه‌ها متفاوت است. به طور مثال برخی بر علوم و ریاضیات و سایرین بر علوم انسانی تأكید می‌كنند. همچنین دبیرستان‌هایی كه نوجوانان را برای ورود مستقیم به دنیای كار آماده می‌كنند، در برنامه‌های كه از تولید و خرید‎و‎فروش تا كشاورزی متغیرند، تخصص دارند. اگرچه نوجوانانی كه از مدارس متوسطه فارغ‌التحصیل می‌شوند می‌توانند متقاضی دانشگاه شوند، سورسی و نوتا (1998) به روشنی نشان داده‌اند كه دانش‌آموزانی كه در مدارس آمادگی برای دانشگاه حضور می‌یابند، سطوح بالاتری از خودكارآمدی حرفه‌ای را تجربه می‌كنند و از مهارت‌های تصمیم‌گیری بهتری استفاده می‌كنند.

به طور خلاصه، تحقیقات نشان داده است كه بین حمایت خانواده و تصمیم‌گیری شغلی (ولف و بتز، 2004)، خودكارآمدی جستجوی شغلی و تصمیم‌گیری شغلی (سالبرگ، گود و نورد، 1994) و حمایت خانواده و خودكارآمدی جستجوی شغلی (ریان و دیگران، 1996؛ ولت و بتز، 2004) ارتباط وجود دارد. تحقیق حاضر به طور خاص از یك نمونه ایتالیایی از نوجوانان مقطع متوسطه استفاده نمود تا نقش واسطه‌ای  خودكارآمدی جستجوی شغلی را در تأثیر حمایت خانواده بر تصمیم‌گیری شغلی بررسی كند.

روش

شركت‌كنندگان

در مجموع، 253 نوجوان مقطع متوسطه (145 پسر و 108 دختر؛ میانگین سنی 62/12، 45/1=SD) كه در ایالت پادوا  در شمال ایتالیا زندگی می‌كردند آیتم‌های نظرسنجی را به عنوان بخشی از حضور خود در فعالیت‌های راهنمایی شغلی دریافت نمودند. در مجموع 84 نوجوان پسر از یك مدرسه فنی ویژه مشاغل مكانیكی بودند (تعداد دختران كمتر از اندازه‌ای بود كه در نمونه گنجانده شوند)؛ 82 نوجوان (23 پسر و 59 دختر) از یك مدرسه آمادگی دانشگاه ویژه آموزش علوم انسانی؛ و 87 نوجوان (38 پسر و 49 دختر) از یك مدرسه آمادگی دانشگاه ویژه ریاضیات و علوم بودند. در مجموع، دانش‌آموزان دختر حاضر در مدرسه آمادگی دانشگاه 108 نفر و دانش‌آموزان پسر، 61 نفر بودند.

ابزارها

كلیه ابزارها به صورت حرفه‌ای به ایتالیایی و مجدداً به انگلیسی ترجمه شدند. تفاوتی در ترجمه‌ها مشاهده نشد.

حمایت خانواده‌: حمایت خانواده با استفاده از 7 آیتم از «مقیاس حمایت اجتماعی » راسل و كاترونا  (1984) اندازه‌گیری شد. این سنجه، میزان فراهم بودن حمایت اجتماعی را با استفاده از یك مقیاس پنج درجه‌ای 1 (كاملاً مخالف) تا 5 (كاملاً موافق) اندازه‌گیری می‌كند. موارد زیر نمونه‌ای از آیتم‌ها هستند: «من می‌توانم حداقل با یكی از اعضای خانواده‌ام درباره تصمیمات مهم زندگی‌ام صحبت كنم»، و «در مواقع ضروری می‌توانم به اعضای خانواده‌ام متكی باشم». در مطالعه‌ای برای معتبرسازی و سازگار كردن ابزار با شرایط ایتالیا، فراری (2005) با استفاده از 764 شركت‎كننده نشان داد كه آیتم‌ها تنها بر روی یك عامل بارگذاری كردند  با مقادیری كه از 58/0 تا 79/0 متغیر بودند و 02/41% انحراف را توجیه می‌كردند. تحلیل‌های عاملی تأییدی ، شاخص‌های برازش  زیر را به دست داد:

68/80=x2 ،  96/0= شاخص نیكویی برازش  (GFI) ، 91/0= شاخص نیكویی برازش تعدیل شده  (AGFI). فراری رابطه‌ای قوی (72/0=r) بین ابزار حمایت خانواده و ابزار «زندگی دانش‌آموزی من » (سورسی و نوتا، 2003) كه كیفیت روابط خانوادگی را بررسی می‌كند، مشاهده كرد. ضریب آلفا برای 7 آیتم با نمونه فعلی، 79/0 بود. با پیروی از فرآیندهای استفاده شده توسط سالبرگ و دیگران (1998)، ‌این 7 آیتم جمع شدند و میانگین به دست آمده به عنوان شاخصی از حمایت خانواده به كار برده شد.

خودكارآمدی جستجوی شغلی: مقیاس خودكارآمدی جستجوی شغلی (CSES، سالبرگ، گود، نورد، هلم  و دیگران) برای ارزیابی میزان احساس اعتماد به نفس برای انجام موفقیت‎آمیز فعالیت‌های متعدد جستجوی شغلی به كار برده شد. سؤالاتی كه با عبارت «تا چه حد در توانایی خود برای... اعتماد دارید؟» آغاز می‌شدند، روی یك مقیاس 10 درجه‌ای از صفر (خیلی كم) تا 9 (خیلی زیاد) امتیازدهی شد. نمونه‌های زیر از جمله این سؤالات بودند: «ارزش‌های شغلی خود را شناسایی و ارزیابی كنید» و «از شبكه‌های اجتماعی خود برای استخدام شدن استفاده كنید»

در مطالعه‌ای كه به منظور معتبرسازی و سازگار كردن ابزار با شرایط ایتالیا طراحی شده بود، فراری و نوتا (زیر چاپ ) داده‌های مربوط به حدود 764 شركت‌كننده را تحلیل كردند و سه عامل را كه توجیه كننده 48 درصد از انحراف بود، مشخص نمودند. عامل 1 شامل 10 آیتم بود كه از 87/0 («برنامه‌های شغلی خود را سازمان‌دهی و اجرا كنید») تا 66/0 («ارزش‌های شخصی خود را مشخص و بررسی كنید») متغیر بودند. اكثر آیتم‌ها به خودکاوشی  مربوط بودند، بنابراین عامل 1 «خودكارآمدی خودكاوشی» نامیده شد.  عامل 2 شامل 6 آیتم از 87/0 («ملزومات شغلی و محیط كاری را در طول یك مصاحبه ارزیابی نمایید») تا 58/0 («منابعی را كه برای یافتن شغل مورد نظر خود نیاز دارید، مشخص كنید») متغیر بودند. اكثر آیتم‌ها به جستجوی مشاغل بالقوه مربوط بودند، بنابراین عامل 2 «كارآمدی جستجو » نامیده شد. ضریب آلفا برای مقیاس‌ها به ترتیب 91/0 و 84/0 بود. داده‌های گردآوری شده از طریق این ابزار، به طور قابل توجهی با  داده‌های به دست آمده از ابزار «میزان اعتماد به نفس من » همبستگی دارد. ابزار دوم برای شرایط ایتالیا استاندارد شده بود و باورهای خودكارآمدی را نسبت به توانایی‌های خود برای تصمیم‌گیری، انجام وظایف و فعالیت‌ها، داشتن كنترل احساسی و واكنش موفقیت‌آمیز در شرایط و فعالیت‌های مختلف ارزیابی می‌كند (فراری و نوتا، زیر چاپ). با پیروی از رویه به كار گرفته شده توسط ریان و دیگران (1996)، میانگین آیتم‌ها به عنوان شاخصی از خودكارآمدی جستجوی شغلی محاسبه شد و ضریب آلفا برای مقیاس كل، 95/0 به دست آمد.

اطمینان  و تردید شغلی: مقیاس تصمیم‎گیری شغلی  (CDS، اسیپو، کارنی، وینر، یانیکو و کوشیر ، 1976) به منظور ارزیابی اطمینان و تردید شغلی به كار رفت. CDS متشكل از 19 آیتم است. میانگین دو آیتم برای دربرگرفتن مقیاس اطمینان و میانگین بقیه آیتم‌ها برای دربرگرفتن مقیاس تردید محاسبه شد. آیتم‌ها با استفاده از یك مقیاس چهار درجه‌ای امتیازدهی شدند كه از 1 («كاملاً برعكس من») تا 4 («دقیقاً مانند من») متغیر بودند. در تحقیقی با شركت حدود 1000 نوجوان به منظور سازگار كردن ابزار با شرایط ایتالیا، تحلیل‌های عاملی كه با آیتم‌های تردید شغلی انجام شدند، چهار عامل به دست دادند كه 65/51 درصد از انحراف را توجیه می‌كردند. عامل اول و سوم در این میان، كاملاً مشابه با عامل‌هایی بودند كه توسط اسیپو(1987) پیشنهاد شدند. بار عاملی برای عامل اول بین 38/0 و 77/0 ، برای عامل دوم بین 44/0 و 80/0، برای عامل سوم بین 69/0 و 74/0 و برای عامل چهارم بین 50/0 و 76/0 بود. شاخص‌های پیوستگی داخلی  برای مقیاس تردید شغلی 81/0 و برای مقیاس اطمینان 77/0 بودند. همبستگی بین دو مقیاس 48/0- بود. داده‌های گردآوری شده از طریق این ابزار با داده‌های به دست آمده از طریق ابزار «ایده‌ها و نگرش‌ها درباره آینده تحصیلی و شغلی » همبستگی داشتند. ابزار دوم كه برای شرایط ایتالیا استاندارد شده است، سطوح مصمم بودن و اطمینان به آینده تحصیلی- شغلی فرد، ذهنیتی  كه از طریق آن با تصمیمات فرد درباره آینده برخورد می‌شود و توانایی برای گردآوری اطلاعات درباره انتخاب‌های موجود را مورد بررسی قرار می‌دهد (فراری، 2005). شاخص‌های پیوستگی داخلی كه در این تحقیق به دست آمدند برای مقیاس تردید شغلی و مقیاس اطمینان شغلی به ترتیب 82/0 و 81/0 بودند. برای اجتناب از مسأله هم‎خطی ، تصمیم گرفته شد برای تحلیل‌ها تنها از مقیاس تردید استفاده شود (گریم و یارنولد ، 1998)، میانگین 16 آیتم به عنوان شاخصی برای تردید شغلی محاسبه شد.

روند و تحلیل داده‌ها

شركت‌كنندگان جوان، آیتم‌های نظرسنجی را در جلسات آزمون گروه بزرگ  پاسخ دادند و پروفایل شخصی شامل تفسیرها و پیشنهادها دریافت كردند. كسانی كه احساس می‌شد به مشاوره نیاز دارند فرصت شركت در فعالیت‌های مشاوره‌ای شخصی را یافتند.

برای پی بردن به این مسأله كه خودكارآمدی جستجوی شغلی به عنوان واسطه بین حمایت خانواده و تردید شغلی عمل می‌كند، روندهای عنوان شده توسط بارون  و كنی (1986) و هلمبك  (1997) به كار برده شدند. برای پی بردن به این كه آیا یك مدل واسطه امكان‌پذیر است یا خیر، نخستین گام، اثبات وجود یك رابطه مستقیم بین حمایت خانواده و تردید شغلی بود (شكل 1، مدل 1).

 سپس مدل كلی مورد آزمایش قرار گرفت كه فرض آن وجود رابطه مستقیمی بین حمایت خانواده و تردید شغلی، بین حمایت خانواده و خودكارآمدی، و بین خودكارآمدی و تردید شغلی بود (شكل 1، مدل 2). برای یافتن مدركی دالّ بر وساطت كامل ، مسیر بین حمایت خانواده و تردید شغلی با اضافه كردن خودكارآمدی صفر خواهد شد. مداخله نسبی در صورتی محقق خواهد بود كه مسیر بین حمایت خانواده و تردید شغلی با اضافه كردن خودكارآمدی كاهش یابد. تحلیل‌ها با استفاده از لیزرل  30/8 انجام شدند (جورسكوگ و سوربوم ، 1999).

نتایج

همبستگی‌ها و آمار توصیفی بین متغیرها برای جامعه آزمون كل در جدول ارایه شده‌اند. به منظور ارزیابی تفاوت‌های احتمالی در سه متغیر، شركت‌كنندگان در آغاز به 5 گروه تقسیم شدند: نوجوانان پسر از مدرسه آمادگی فنی، نوجوانان پسر و دختر از مدرسه آمادگی دانشگاه ویژه علوم انسانی، و نوجوانان پسر و دختر از مدرسه آمادگی دانشگاه ویژه ریاضیات و علوم. یك تحلیل واریانس یك‎طرفه چندمتغیره  تفاوت‌های قابل‎ملاحظه‌ای نشان داد؛ 90/0= لامبدای ویلكس ، 19/2= (651و12)F، 01/0= P نتایج تك‎متغیره، نتایج برای حمایت خانواده نشان داد كه به طور قابل‎توجهی متفاوت بودند، 80/4= (4.252) F، 001/0< P و نتایج آزمون تعقیبی  حاكی از آن بود كه پسران متعلق به گروه مدرسه فنی، میزان حمایت خانواده را در سطح پایینی گزارش كردند. به دلیل وجود این تفاوت‌ها و با توجه به نتایج گذشته كه نشان می‌داد تأثیرات فرآیندهای خانوادگی بر روند خودكارآمدی جستجوی شغلی ممكن است بین  پسران و دختران متفاوت باشد (ریان و دیگران، 1996)، جامعه آزمون به سه گروه تقسیم شد. پسران به دو گروه تقسیم شدند: گروهی برای نوجوانان پسر از مدرسه فنی (84=n) و گروهی كه نوجوانان پسر مدارس آمادگی دانشگاه را دربرمی‌گرفت (61=n). مدل سوم،‌ دختران هر دو مدرسه آمادگی دانشگاه را تركیب كرد (180=n). میانگین‌ها و انحراف معیارهای ثبت شده از هر گروه در جدول 2 نشان داده شده‌اند.

آزمون تأثیرات واسطه

در مورد نوجوانان پسر مدرسه آمادگی فنی، رابطه معناداری بین حمایت خانواده و تردید شغلی مشاهده شد (شكل a2،  مدل 1؛ 37/0=B، 63/3=T) كه این نشان می‌دهد دانش‌آموزانی كه حمایت خانوادگی بالایی گزارش كردند، تردید شغلی پایین‌تری گزارش نمودند. در مدل 2، دانش‎آموزانی كه حمایت خانوادگی بالایی گزارش كردند، خودكارآمدی جستجوی شغلی بالاتری از خود نشان دادند (شكل b2، 39/0-=B، 85/3-=T) و دانش‌آموزانی كه خودكارآمدی جستجوی شغلی بالاتری گزارش كردند، تردید شغلی پایین‌تری گزارش نمودند (38/0-=B؛ 64/3-=T). در مقایسه با مدل 1، گنجاندن خودكارآمدی جستجوی شغلی به كاهش مقدار بتا بین حمایت خانواده و تردید شغلی منجر شد (22/0-=B؛ 18/2-=T) كه این نشان می‌دهد خودكارآمدی جستجوی شغلی به طور نسبی به عنوان واسطه بین حمایت خانواده و تردید شغلی عمل كرده است. بنابراین، اگرچه حمایت خانواده همچنان با تردید شغلی بالای گزارش‎شده ارتباط دارد، قدرت رابطه با اضافه كردن خودكارآمدی جستجوی شغلی به مدل 2 كاهش یافت.

در مورد دانش‌آموزان پسر مدرسه آمادگی دانشگاه، الگوی مشابهی برای این نتایج مشاهده شد. دانش‌آموزانی كه حمایت خانوادگی بیشتری گزارش كردند، تردید شغلی كمتری از خود نشان دادند (شكل c2، مدل 1؛ 32/0-=B؛ 58/2-=T). در مدل 2، حمایت خانواده با خودكارآمدی جستجوی شغلی در ارتباط بود (شكل d2؛ 28/0=B؛ 24/2=T) و خودكارآمدی جستجوی شغلی با تردید شغلی مرتبط بود (32/0-=B؛ 63/2-=T) گنجاندن خودكارآمدی جستجوی شغلی به كاهش مقدار بتا بین حمایت خانواده و تردید شغلی منجر شد (25/0-=B؛ 00/2=T) كه این حاكی از وساطت نسبی رابطه بین حمایت خانواده و تردید شغلی است.

نقش واسطه را برای نمونه دانش‌آموزان دختر از مدرسه آمادگی دانشگاه نمی‌توان مورد آزمایش قرار داد. همان‌گونه كه در مدل 1 نشان داده شده است، ارتباطی كه برای آزمایش مدل واسطه لازم بود، بین حمایت خانواده و تردید شغلی وجود ندارد (شكل e2؛ 01/0-=B؛ 20/0-=T). اگرچه مدل واسطه را نمی‌توان در مدل 2 مورد آزمایش قرار داد، نتایج حاكی از آن بود كه دانش‌آموزان دختری كه حمایت خانواده بالاتری را گزارش كردند، خودكارآمدی جستجوی شغلی بیشتری را نیز گزارش نمودند (شكل f2؛ 21/0=B؛ 22/2=T) و دانش‌آموزانی كه خودكارآمدی جستجوی شغلی بیشتری گزارش كردند، تردید شغلی پایین‌تری از خود نشان دادند (36/0-=B؛ 92/3-=T).

بحث

تحقیق حاضر، تلاشی برای همانندسازی و بسط تحقیقاتی بود كه نقش حمایت خانواده را بر خودكارآمدی جستجوی شغلی و تأثیرات نسبی حمایت خانواده و خودكارآمدی شغلی را بر تردید شغلی بررسی كرده بودند. این تحقیق به ویژه به بررسی این مسأله پرداخت كه آیا خودكارآمدی جستجوی شغلی نقش در ارتباط بین حمایت خانواده و تردید شغلی، نقش واسطه را ایفا می‌كند. با استفاده از جامعه آزمونی از نوجوان ایتالیایی مقطع متوسطه، نتایج نشان داد كه در مورد پسران، خودكارآمدی جستجوی شغلی به طور نسبی واسطه رابطه بین حمایت خانواده و تردید شغلی بود. اگرچه سطح گزارش‎شده حمایت خانواده همچنان با تردید شغلی گزارش شده در ارتباط بود، قدرت رابطه با گنجاندن خودكارآمدی جستجوی شغلی در مدل كاهش یافت. مدل واسطه در مورد دانش‌آموزان دختر قابل آزمایش نبود، زیرا رابطه مستقیمی بین حمایت خانواده و تردید شغلی مشاهده نشد. با این وجود، در مورد دانش‌آموزان دختر، خودكارآمدی جستجوی شغلی با تردید شغلی پایین‌تر در ارتباط بود و رابطه‌ای بین حمایت خانواده و خودكارآمدی جستجوی شغلی مشاهده شد.

مطالعه حاضر، تحقیق انجام شده توسط ریان و دیگران (1996) را كه نشان داد افراد برخوردار از حمایت خانواده، باورهای خودكارآمدی جستجوی شغلی قوی‌تری دارند، همانندسازی می‌كند. دانش‌آموزانی كه سطوح بالاتری از حمایت خانواده را گزارش كردند، انتظارات خودكارآمدی جستجوی شغلی قوی‌تری نیز گزارش نمودند. این تحقیق همچنین تحقیقات قبلی را كه نشان می‌دهد افرادِ دارای باورهای خودكارآمدی جستجوی شغلی قوی‌تر، تردید شغلی كمتری گزارش كردند، همانندسازی می‌كند (تایلور و پامپا، 1990؛ سالبرگ و دیگران، 1995). یكی از گام‌هایی كه این تحقیق فراتر نهاده است، بسط این نتایج به نمونه‌ای از نوجوانان ایتالیایی است. گام دوم، تأثیرات واسطه‌ای مشاهده شده برای نوجوانان پسر است. اگر چه حمایت خانواده، شاخص پیش‌بینی كننده مهمی برای تصمیم‌گیری شغلی است، این نتایج حاكی از آن است كه حمایت خانواده نقش مهمی در تصمیم‌گیری شغلی از طریق خودكارآمدی جستجوی شغلی ایفا می‌كند. این نتایج تأثیرات كاربردی مهمی به دنبال دارند، زیرا نشان می‌دهند كه برای نوجوانان دختر و پسر، مداخلات طراحی شده برای افزایش باورهای خودكارآمدی جستجوی شغلی، در حمایت از رشد شغلی حائز اهمیت هستند.

این نتایج با تحقیقات صورت گرفته توسط لنت و دیگران (2003) كه نشان دادند حمایت اجتماعی برای بسیاری از افراد به طور غیرمستقیم از طریق خودكارآمدی با  انتخاب شغلی در ارتباط است. لنت و دیگران این الگو را در ارتباط با افرادی پیدا كردند كه در مضامین هالند (هنری، قراردادی، اكتشافی، اجتماعی و متهورانه) امتیاز بالایی كسب نمودند. برای افرادی كه امتیاز مضمون واقع‌گرانه بالایی دارند، حمایت اجتماعی به طور مستقیم با انتخاب در ارتباط بود. نتایج همچنین با نظریه شغلی شناختی-اجتماعی  هم‌خوانی دارند كه ادعا می‌كند حمایت‌های اجتماعی بر باورهای خودكارآمدی و به طور مستقیم بر رفتار انتخاب تأثیر می‌گذارند (لنت، براون و هاكت، 1994، 1996).

محدودیت‌های تحقیق شامل محدودیت‌های مربوط به انجام تحقیق نظرسنجی است. تحلیل‌های صورت گرفته نباید به عنوان اثبات كننده یك رابطه علّی و معلولی بین متغیرهای مستقل، واسطه‌ها و پیامد تفسیر شوند. تحقیقات آتی باید فعالیت‌های پژوهشی تجربی یا طولانی مدت را كه آزمایش دقیق‌تر برخی از متغیرها را امكان‌پذیر می‌سازند، مورد توجه قرار دهند. تحقیقات آتی همچنین باید نقش حمایت خانواده و خودكارآمدی جستجوی شغلی را در رفتارهای كاوشگرانه مورد بررسی قرار دهند. یكی دیگر از محدودیت‌های تحقیق، تعداد اندك دانش‌آموزان مدارس آمادگی فنی بود. تحقیقات آتی باید مطالعه حاضر را با حضور دانش‌آموزان دختر غیردانشگاهی همانندسازی كنند. تحقیقات آینده همچنین لازم است این مطالعه را با نوجوانانی از سایر طبقات اجتماعی اقتصادی و فرهنگ‌های دیگر همانندسازی كنند.

منابع

Ainsworth, M. D. S. (1989). Attachments beyond infancy. American Psychologist, 44, 709-716.

Ainsworth, M. D. S., & Bell, S. M. (1974). Mother-infant interaction and the development of competence. In K. Connolly, & J. Bruner (Eds.), The growth of competence (pp. 97-117). New York: Academic Press.

Bandura, A. (1997). Self-efficacy: The exercise of control. New York: W. H. Freeman and Company.

Baron, M., & Kenny, D. A. (1986). The moderator-mediator variable distinction in social psychological research: Conceptual, strategic and statistical consideration. Journal of Personality and Social Psychology, 51, 1173-1182.

Betz, N. E. (1992). Career assessment: A review of critical issues. In S. D. Brown & R. W. Lent (Eds.), Handbook of Counselling Psychology (2nd ed., pp.453-484). New York: Wiley.

Blustein, D. L., & Flum, H. (1999). A self-determination perspective of interests and exploration in career development. In M. L. Savickas, & A. R. Spokane (Eds.), Vocational interests. Meaning, measurement and counseling use. Palo Alto, CA: Davies-Black Publishing.

Blustein, D. L., Prezioso, M. S., & Schultheiss, D. P. (1995). Attachment theory and career development: Current status and future directions. The Counseling Psychologist, 23, 416-432.

Blustein, D. L., Walbridge, M. M., Friedlander, M. L., & Palladino, D. E. (1991). Contributions of psychological separation, and parental attachment to the career development process. Journal of Counseling Psychology, 38, 39-50.

Bowlby, J. (1988). A secure base: Parent-child attachment and healthy human development. New York: Basic Books.

Bratcher, W. E. (1982). The influence of the family on career selection: A family systems perspective. Personnel and Guidance Journal, 61, 87-91.

Ferrari, L. (2005). Self-efficacy, perceived support and indecision in adolescents at risk for school failure: Analysis of intervening variables and intervention proposal. Unpublished doctoral thesis, University of Padova, Italy.

Ferrari, L., & Nota, L. (in press). Strumenti per l’assessment di adolescenti a rischio [Instruments for at risk adolescents’ assessment]. In S. Soresi (Ed.), Orientamento strumenti e applicazioni. Florence, Italy: Giunti-Organizzazioni Speciali.

Ferry, T. R., Fouad, N. A., & Smith, P. L. (2000). The role of family context in social-cognitive model for career related choice behaviour: A math and science perspective. Journal of Vocational Behavior, 57, 348-364.

Fuqua, D. R., Blum, C. R., & Hartman, B. W. (1988). Empirical support for the differential diagnosis of career decision. The Career Development Quarterly, 36, 364-373.

Grim, L. G., & Yarnold, P. R. (1998). Reading and understanding multivariate statistics. Washington DC: American Psychological Association.

Grotevant, H. D., & Copper, C. R. (1988). The role of family experience in career exploration: A life-span perspective. In P. Baltes, R. H. Lerner, & D. Featherman (Eds.), Life-span development and behavior (Vol. 8, pp. 231-258). Hillsdale, NJ: Erlbaum.

Herr, E. L., & Lear, P. B. (1984). The family as an influence on career development. Family Therapy Collections, 10, 1-15.

Holmbeck, G. N. (1997). Toward terminological, conceptual, and statistical clarity in the study of mediators and moderators: Examples from the child-clinical and pediatric psychology literatures. Journal of Counseling and Clinical Psychology, 65, 599-610.

Jöreskog, K. G., & Sörbom, D. (1999). Lisrel 8.30. User’s reference guide. Mooresville, IN: Scientific Software.

Kelly, K. R. & Lee, W. (2002). Mapping the domain of career decision problems. Journal of Vocational Behavior, 61, 302-326.

Kenny, E. M., & Bledsoe, M. (2005). Contributions of the relational context to career adaptability among urban adolescents. Journal of Vocational Behavior, 66, 257-272.

Kinnier, R. T., Brigman, S. L., & Noble, F. C. (1990). Career indecision and family enmeshment. Journal of Counseling and Development, 68, 309-312.

Larson, J. H., & Wilson, S. M. (1998). Family of origin influences on youth adult career decision problems: A test of Bowenian theory. American Journal of Family Therapy, 26, 39-53.

Lent, R. W., Brown, S. D., & Hackett, G. (1994). Toward a unifying social cognitive theory of career academic interest, choice, and performance. Journal of Vocational Behavior, 45, 79-122.

Lent, R. W., Brown S. D., & Hackett, G. (1996). Career development from a social cognitive perspective. In D. Brown, & L. Brooks (Eds.), Career: Choice and development (3rd ed., pp. 373-422). San Francisco: Jossey Bass.

Lent, R. W., Brown, S. D., Nota, L., & Soresi, S. (2003). Testing social cognitive interests and choice hypotheses across Holland types in Italian high school students. Journal of Vocational Behavior, 62, 101-118.

Leong, F. T. L., Hartung, P. J., Goh, D., & Gaylor, M. (2001). Appraising birth order in career assessment: Linkages to Holland’s and Super’s models. Journal of Career Assessment, 9, 25-39.

Lewko, J. H. (1994). The evaluation of career indecision in career development. Canadian Journal of Counselling, 28, 281-289.

Lopez, F. G. (1986). Family structure and depression: Implications for the counseling of depressed college students. Journal of Counseling and Development, 64, 508-511.

Lopez, F. G. (1989). Current family dynamics, trait anxiety, and academic achievement: Test of a family based model of vocational identity. Journal of Vocational Behavior, 35, 76-87.

Lopez, F. G., & Andrews, S. (1987). Career indecision: A family systems perspective. Journal of Counseling and Development, 65, 304-307.

Lucas, M. (1997). Identity development, career development, and psychological separation from parents: Similarities and differences between men and women. Journal of Counseling Psychology, 44, 123-132.

Lucas, M. S., & Epperson, D. L. (1990). Types of vocational undecidedness: A replication and refinement. Journal of Counseling Psychology, 37, 382-388.

Luckey, E. B. (1974). The family: Perspectives on its role in development and choice. In E. L. Herr (Ed.), Vocational guidance and human development (pp. 301-231). Boston: Houghton Mifflin.

Newman, J. L., Gray, E. A., & Fuqua, D. R. (1999). The relation of career indecision to personality dimensions of the California Psychology Inventory. Journal of Vocational Behavior, 54, 174-187.

Nota, L. (1999). Tipologie di decisori e livelli di autoefficacia, assertività e qualità della vita in soggetti che si accingono a scegliere la facoltà universitaria [Typologies of deciders, assertiveness, and quality of life in individuals about to choose a university faculty]. In N. Paggin (Ed.), Orientamento precoce alla scelta universitaria (pp. 105-130). Padova, Italy: Cleup Editrice.

Nota, L., & Soresi, S. (2004). Improving the problem-solving and decision-making skills of a high indecision group of young adolescents: A test of the ‘Difficult: No problem!’ training. International Journal for Educational and Vocational Guidance, 4, 3-21.

Osipow, S. H (1987). The Career Decision Scale. Odessa, FL: Psychological Assessment Resources.

Osipow, S. H (1999). Assessing career indecision. Journal of Vocational Behavior, 55, 147-154.

Osipow, S. H., Carney, C., Winer, J., Yanico, B., & Koschier, M. (1976). The Career Decision Scale (3rd ed.). Odessa, FL: Psychological Assessment Resources.

Penick, N., & Jepsen, D. (1992). Family functioning and adolescent career development. The Career Development Quarterly, 40, 208-222.

Russell, D., & Cutrona, C. (1984, August). The provisions of social relationships and adaptation to stress. Paper presented at the American Psychological Association Convention, Toronto, Canada.

Ryan, N. E., Solberg, V. S., & Brown, S. D. (1996). Family dysfunction, parental attachment, and career search self-efficacy among community college students. Journal of Counseling Psychology, 43, 84-89.

Santos, P. J. & Coimbra, J. L. (2000). Psychological separation and dimensions of career indecision in secondary school students. Journal of Vocational Behavior, 56, 346-363.

Solberg, V. S. (1999). Assessing career search self-efficacy: Construct evidence and developmental antecedents. Journal of Career Assessment, 6, 181-193.

Solberg, V. S., Good, G. E., Fischer, A. R., Brown, S. D., & Nord, D. (1995). Career decision making, and career search activities: Relative effects of career search self-efficacy and human agency. Journal of Counseling Psychology, 42, 448-455.

Solberg, V. S., Good, G. E., & Nord, D. (1994). Career search self-efficacy: Ripe for applications and intervention programming. Journal of Career Development, 21, 63-72.

Solberg, V. S., Good, G. E., Nord, D., Holm, C., Hohner, R., Zima, N., et al. (1994). Assessing career search expectations: Development of the Career Search Efficacy Scale. Journal of Career Assessment, 2, 111-123.

Solberg, V. S., Gusavac, N., Hamann, T., Felch, J., Johnson, J., Lamborn, S., et al. (1998). The Adaptive Success Identity Plan (ASIP): A career intervention for college students. The Career Development Quarterly, 47, 48-95.

Soresi, S. (2000). La personalizzazione dell’attività di orientamento [Vocational counselling]. In S. Soresi (Ed.), Orientamenti per l’orientamento (pp. 22-28). Florence, Italy: Giunti-Organizzazioni Speciali.

Soresi, S., & Nota, L. (1998). L’orientamento alla scelta della facoltà universitaria - parte prima [Vocational guidance for high school students]. Supplemento a Psicologia e Scuola, 88, 98-108.

Soresi, S., & Nota, L. (2003). Clipper: Portfolio per l’Orientamento di studenti di scuola superior [Clipper: Instrument for vocational guidance of high school students]. Florence, Italy: Iter- Organizzazioni Speciali.

Super, D. E., Savickas, M. L., & Super, C. M. (1996). The life-span, life-space approach to careers. In D. Brown, L. Brooks, & Associates (Eds.), Career choice and development (3rd ed., pp.75- 120). San Francisco, CA: Jossey-Bass.

Taylor, K. M., & Betz, N. E. (1983). Applications of self-efficacy theory to understanding and treatment of career indecision. Journal of Vocational Behavior, 22, 63-81.

Taylor, K. M., & Popma, J. (1990). An examination of the relationships among career decisionmaking self-efficacy, career salience, locus of control, and vocational indecision. Journal of Vocational Behavior, 37, 17-31.

Wanberg, C. R., & Muchinsky, P. M. (1992). A typology of career decision status: Validity extension of the vocational decision status model. Journal of Counseling Psychology, 39, 71-80.

Wolfe, J. B., & Betz, N. E. (2004). The relationship of attachment variables to career decision-making self-efficacy and fear commitment. The Career Development Quarterly, 52, 363-369.