امروزه در بسیاری از جوامع، نارضایتی شغلی در بین افراد بسیار بالا رفته است؛ به گونهای که برخی افراد احساس بیهودگی و ناکارآمدی می کنند. یکی از علل این نارضایتیها عدم تناسب میان شغل، سازمان و شاغل می باشد. این عدم تناسب علاوه بر اینکه موجب می شود فرد نتواند از حداکثر توانایی های خود استفاده بهینه کند، باعث کاهش اثربخشی و کارایی سازمان ها نیز می شود. این عدم تناسب از عدم شناخت دقیق از شغل و شاغل ناشی می شود.
بدین ترتیب سازمانها برای اینکه بتوانند به بهره وری بیشتر دست یابند، ناچارند از طریق تجزیه و تحلیل مشاغل و سنجش تناسب شغلی ، مشاغل موجود در سازمان خود را به طور دقیق مورد ارزیابی قرار دهند تا ویژگی های لازم برای تصدی آن مشاغل را شناسایی کنند. سپس از طرق مختلف به شناسایی ویژگی های افراد جویای کار بپردازند تا با برقراری تناسب بین هر یک از مشاغل و کارکنانی که معیارها و شایستگی های تصدی آن مشاغل را دارند، به بهره وری بیشتر نائل شوند.
طبقه بندی و تجزیه و تحلیل مشاغل در سازمانها از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ زیرا بسیاری از اقدامات در خصوص سازماندهی و برنامه ریزی نیروی انسانی بر اساس اطلاعاتی انجام می پذیرد که از تجزیه و تحلیل شغل بهدست می آید. به این ترتیب، بهرهگیری از نتایج و دستاوردهای تجزیه و تحلیل شغل در یک سازمان، می تواند مقدمات برقراری تناسب بین شغل و شاغل را فراهم می نماید.
از طرفی از الزامات تعالی هر سازمان، حضور کارکنانی کوشا، مسئولیت پذیر و متخصص در عرصه فعالیتهای آن سازمان است. گام اول برای تحقق این امر شناخت دقیق ویژگیهای شاغلین در ابعاد مختلف است. یکی از ابزارهای مهم که بهصورت گستردهای بهعنوان وسايل كمكي در تصمیمگیریهای شغلي مورد استفاده قرار میگیرند، آزمونهای روانشناختي هستند. ابعاد مهمی در این آزمونها مورد بررسی قرار میگیرند که شامل ویژگیهای شخصیتی، تواناییهای ذهنی، ارزشهای کاری، رغبتهای شغلی و ... میشوند.
شخصیت یکی از عوامل تعیینکنندهای است که بیان میکند هر فردی با چه شغلی سازگارتر است. زیرا هر ویژگی شخصیتی دارای شرایطی است که متناسب با شغل خاصی است. با دانستن اینکه کدام ویژگی با کدام شغل متناسب است، کمک بسیار زیادی به سازمانها میشود تا با انتخاب مناسب نیروها، بهرهوری سازمان بالا رفته و همچنین رضایت شغلی نیروها را نیز به دنبال داشته باشد. در حقیقت شخصیت عبارت است از الگوهای رفتار و شیوههای تفکّر که نحوه سازگاری شخص را با محیط تعیین میکند.
توانایی ذهنی بهعنوان قابلیت ذهنی عمومی تعریفشده است که شامل قابلیت استدلال، برنامهریزی، حل مسئله و ... است. در بسیاری از منابع علمی از تواناییهای عمومی ذهن با عنوان هوش عمومی یا فاکتور جی سخن به میان آمده است. در حقیقت اصطلاح هوش تنها نامی است که به فرآیندهای ذهنی فرضی یا مجموعه رفتارهای هوشمندانه اطلاق میشود و نظریههای هوش در عمل نظریههای مربوط به رفتار هوشمندانه است. چنین رفتاری شامل تواناییهای مختلفی است که از فردی به فرد دیگر تفاوت میکند.
رغبت ازلحاظ لغوی به معنای میل داشتن و آرزو است. یعنی زمانی که میگوییم فردی به کاری رغبت دارد، یعنی از انجام آن لذت میبرد و احساس خوشی و شادی به او دست میدهد. به عبارتی میتوان گفت رغبت بیشتر تابع احساسات است. علایق (رغبتها) فرآیندهای ذهنی هستند که تولیدکننده احساسات مثبت یا منفی بودهاند و برانگیزنده یک میل برای ادامه دادن یا ندادن افکار یا رفتار مشابه میباشند. بهبیاندیگر علایق شغلی میتواند اینگونه تعریف شود: موضوعی از نگرش که مربوط به ارزیابی باورها درباره فعالیتهای شغلی است.
ارزشهای شغلی را بهعنوان باورها و استانداردهای شخصی که افراد را برای عملکردشان در جامعه هدایت میکند تعریف کردهاند. مفهوم ارزش یک خصیصه خاص رفتار انسان است. بیشتر نظریههای ارزش موافق هستند که افراد برحسب ارزشهای خود عمل و رفتار میکنند. ازاین رو ارزشهای یک فرد بهعنوان ملاکهای انتخاب اهداف یا هدایت اعمال او است.
در اکثر کشورهای جهان، فرآیند جذب و استخدام به طور دقیق و مدون به انتخاب و گزینش کارکنان شایسته اختصاص داشته و سرمایه گذاری عظیمی در این بخش صورت می پذیرد. متأسفانه در کشور ما سازمان ها از یک روند اصولی و اثربخش بهمنظور گزینش و انتخاب مناسب ترین افراد برای تصدی پست های سازمانی برخوردار نمی باشند و از آنجا که افراد استخدام شده با روش معیوب فعلی به عنوان سرمایه های بلندمدت سازمانی محسوب نمی شوند، نمی توانند به سازمان در دستیابی به اهدافش یاری رسانند؛ در نتیجه، پس از وارد آوردن هزینه ها و خسارات ناشی از آموزش مجدد و اتلاف منابع، بهزودی سازمان مذکور را ترک می نمایند.
بنابراین در کشور ما نیازمندی به یک مدل جامع ارزیابی شغل و نیروی انسانی و سنجش تناسب میان این دو – که با هنجارهای های جامعه ایرانی و ویژگی های سرزمینی و بومی آن مانند: مذهب، فرهنگ، ارزش ها و آرمان های ملی همخوانی داشته باشد – بیشازپیش احساس می شود. در صورت دستیابی به این هدف سازمان ها می توانند گام های بلندی در زمینه گزینش نیروی انسانی منطبق با مشاغل خود بردارند، که جزء مهم ترین دغدغه های سازمان های گوناگون (اعم از کوچک و بزرگ) است.
در این راستا، موسسه هدایت فرهیختگان جوان سامانهای را طراحی نموده است که با استفاده از آزمونهای روانشناختی و اطلاعات پروژه تجزیه و تحلیل مشاغل (که سابقا توسط این موسسه انجام شده است)، نسبت سنجش تناسب شغلی افراد اقدام مینماید.