امروزه در بین منابع سازمانی «منابع انسانی» با ارزشترین عامل تولید و مهمترین سرمايه هر سازمان است. به عبارت ديگر منابع انسانی هر سازمان، منبع اصلی، زاينده مزيت رقابتی و ایجاد کننده قابلیتهای اساسی هر سازمان است. پس يكی از عمده ترين برنامه ريزی های سازمانی، برنامهریزی منابع انسانی است. مقوله ای كه به قول جیمز واكر[1] در سالهای اخیر ابزاری است كه به طور مستقیم اهداف و استراتژیهای سازمانی را به اهداف و برنامه های منابع انسانی مورد نظر متصل میسازد.
بررسی فراز و فرودهای توسعه منابع انسانی نشان میدهد كه امروزه نقش و اهمیت نیروی انسانی در رشد و توسعه سازمانها (و بعضاً جوامع بشری) بیش از پیش نمايان گشته است. از اين رو در عصر جديد به «انسان» در مديريت به عنوان «سرمایه بیپایان» و باارزش مینگرند؛ زيرا ديگر به خوبی روشن است كه كاهش بالنده سرمایه انسانی منجر به كاهش بهرهوری و تولید میشود. به عبارت ديگر متفكران علم مديريت بر اين اعتقادند كه كاركنان را بايد مبنا و ريشه اصلی بهبود كیفیت و بهرهوری دانست و آنها را مبنای اصلی فرآيند افزايش کارایی و نوعی سرمايه به حساب آورد.
برنامهریزی نیروی انسانی، حرکتی است که به وسیله آن سازمانها اطمینان یابند که نوع و میزان نیروی انسانی مورد نیاز خود را در حال و آینده در اختیار دارند و منابع انسانی موجود و مورد نیاز در آینده، در زمان و موقعیت مناسب در سازمان قرار خواهند گرفت و خواهند توانست وظایف و مسئولیتهای خویش را در رسیدن به هدفهای سازمانی انجام دهند. در این صورت، میتوان گفت که برنامهریزی نیروی انسانی، در حقیقت، تفسیر هدفها و برنامههای آینده سازمان در قالب نوع و میزان منابع انسانی مورد نیاز است.
صاحبنظران و محققان تاکنون تعاریف متعددی از برنامهریزی منابع انسانی ارائه کردهاند. محققان امر برنامه ریزی و مدیریت، برنامهریزی منابع انسانی را سیاست تأمین، بهکارگیری، تعلیم و نگاهداری مستمر ذخایر نیروی انسانی سازمان میدانند. متخصصان آماری، برنامهریزی نیروی انسانی را اقداماتی شامل جمعآوری و تجزیهوتحلیل اطلاعات و مشخصات نیروی انسانی به منظور نمایش اثرات وضع موجود یا وضع پیشنهادی در ساخت آینده نیروی انسانی سازمان و نیز ارائه پیشنهادهای عملی برای حل مسائل و مشکلات احتمالی آینده میداند.
متداولترین، گویاترین و پرمعناترین تعاریف عبارت است از: برنامهریزی نیروی انسانی مجموعهای از فعالیتهای طراحیشده، منظم و مداومی است که مدیریت را از وجود نیروی انسانی مناسب و لازم برای عملیات و فعالیتهای گوناگون در واحدهای مختلف سازمان و در زمانهای مورد نیاز و موردنظر مطمئن میسازد.
برنامهریزی نیروی انسانی ضمن پیشبینی نیازهای آتی پرسنلی و استفاده بهینه از نیروی انسانی موجود و انتخاب صحیح کارکنان، شالودههای بنای آینده یک سازمان را به خوبی پیریزی خواهد کرد. برنامهریزی، نیروی انسانی را اساس دوام و بقای یک سازمان میدانند. کار عمده برنامهریزی نیروی انسانی، ارائه و پیشنهاد خطمشیهایی است که تعادل و توازن لازم را بین نیازهای نیروی انسانی، از یک سو و منابع و ذخایر نیروی انسانی از سوی دیگر، برقرار میسازد. برنامهریزی نیروی انسانی هر چند بر اساس روشهای علمی و عینی و برآوردهای ریاضی استوار است، معذالک تغییرات و نوساناتی که در میزان عرضه و تقاضای نیروی انسانی رخ میدهد و تحولات بنیادی که در اوضاع اقتصادی و اجتماعی روی میدهد، سبب میشود که پیشبینیهای دقیق نیروی انسانی، برای سالهای آتی امری کاملاً منطبق با واقعیت نباشد.
خطوط اصلی برنامهریزی نیروی انسانی را میتوان به شرح زیر برشمرد.
[1] - James Walker