مدیریت منابع انسانی را شناسایی، انتخاب، استخدام، تربیت و پرورش نیروی انسانی به منظور نیل به اهداف سازمان تعریف کردهاند. منظور از منابع انسانی، تمام افرادی است که در سطوح مختلف یک سازمان مشغول به کارند و منظور از سازمان، تشکیلات بزرگ یا کوچکی است که برای نیل به اهدافی مشخص ایجاد گردیده است.
در تقسیمبندی سازمان، مدیریت منابع انسانی در ردیف مدیریت تولید، مدیریت مالی و ... قرار میگیرد و انجام امور مربوط به آن به حوزهای مشخص واگذار میگردد اما از آنجا که سازمان به دست انسان اداره میشود و انسانهای شاغل در کل سازمان، موضوع اصلی مدیریت منابع انسانی هستند، مسائل نیروی انسانی نمیتواند به یک حوزه تخصصی محدود شود و تصمیمات و عملکرد مسئولان پرسنلی در کلیه سطوح سازمانی و به تبع آن در عملکرد کلی سازمان تاثیر میگذارد.
فلسفه نوین مدیریت منابع انسانی، ساختار و سازماندهی آن به شکل امروزی همگی نتیجه تعامل میان مجموعه حوادث و تحولاتی است که با وقوع انقلاب صنعتی در انگلستان (حدود سال 1760) آغاز شده است و تا زمان حال ادامه دارد. البته پیدایش و رشد تدریجی مدیریت منابع انسانی به پیشتر از آن و به دوران روم باستان باز میگردد و شواهدی از تشکیل اصناف و بروز اعتصابات کارگری سازمانیافته در روم و مصر مشاهده شده است. تحقیقات نشان داده است که پیشهوران و صنعتگران رومی در قرن هفتم قبل از میلاد، اتحادیهها و سندیکاهایی به وجود آورده بودند که اعضای آن را اصناف مختلفی مانند صنف مطرب، طلاکار، مسگر، سفالگر و ... تشکیل میدادند. همچنین تحقیق دیگری نشان میدهد در 1100 سال قبل از میلاد، بردگانی که در یکی از معابد مصر به کار وا داشته شده بودند، دست به اعتصاب زدند.
وظیفه اصلی مدیریت منابع انسانی، رسیدگی به امور مربوط به کارکنان است و مسئولان و متخصصان امور پرسنلی وقت و نیروی زیادی صرف آن میکنند. اما پرداختن به این امور تنها وظیفه مدیریت منابع انسانی نیست و تصمیمگیریها و عملکرد مسئولان امور پرسنلی اغلب به طور مستقیم در سودبخشی سازمان تاثیر میگذارد.