مدیریت عملکرد و ارتباط آن با ارزیابی عملکرد
مقدمه:
گاهی گمان میرود ارزیابی عملکرد همان مدیریت عملکرد است، اما بین این دو تفاوتهای قابلتوجهی وجود دارد.
ارزیابی عملکرد بهصورت ارزیابی رسمی و رتبهبندی فردی توسط مدیران که معمولاً در جلسات سالیانه صورت میگیرد، تعریف میشود.
در مقابل، مدیریت عملکرد فرآیند مدیریتی مستمر، وسیعتر و جامعتری است که انتظارات متقابل را مشخص کرده و بر نقش حمایتی مدیرانی که انتظار میرود مانند یک راهبر عمل کنند تأکید میکند.
ارزیابی عملکرد در راستای تحقق مدیریت عملکرد صورت میگیرد. قبل از اینکه یک سازمان بتواند عملکرد خود را بهبود بخشد، نیازمند توانا کردن خود در زمینه سنجش، ارزیابی و ارائه عملکرد خود است.
تعریف مدیریت عملکرد:
مدیریت عملکرد رویکردی نظاممند است که از طریق تعیین اهداف استراتژیک، سنجش، جمعاوری و تحلیل دادهها و بازنگری گزارش دادههای عملکرد و به کارگیری نتایج آن، به بهبود عملکرد سازمان کمک میکند.
مدیریت عملکرد را میتوان به عنوان فرآیندی سیستماتیک برای بهبود عملکرد سازمانی که حاصل از بهبود عملکرد اشخاص و گروهها است، تعریف نمود.
این امر به معنی حصول نتایج بهتر از سازمان، گروهها و اشخاص با تفهیم و مدیریت عملکردها در قالب چارچوبی توافقی از اهداف برنامهریزیشده، استانداردها و صلاحیتهای لازم است.
برای تبیین مفهوم مدیریت عملکرد تعاریف مختلفی از سوی صاحبنظران ارائه شده است که هر تعریف ناظر به جنبهای از مدیریت عملکرد بوده و از رویکرد حاکم بر فضای پژوهشی ارائهکننده آن تأثیر گرفته است. در ادامه برخی از تعاریف مدیریت عملکرد ارائه میگردد:
- مدیریت عملکرد، پیشرفت اشخاص دارای صلاحیت و تعهد است که برای دستیابی به دستاوردهای مشترک معنیدار در سازمان حامی و مشوق دستاوردهایشان، کار میکنند؛
- مدیریت عملکرد، مدیریت کسبوکار است؛
- مدیریت عملکرد، فرآیند «هدایت و حمایت کارمندان برای کار کردن بهصورت هرچه مؤثرتر و کاراتر در راستای نیازهای سازمانی است»؛
- مدیریت عملکرد، روشی راهبردی و یکپارچه بهمنظور ارائه موفقیتی پایدار برای سازمان است که با بهبود عملکرد افرادی که در این سازمانها کار میکنند همراه است و نیز به کمک توسعه ظرفیتهای گروهی و فردی تأمین میشود.
- و …
با نگاهی به مجموعه تعاریف مدیریت عملکرد در منابع مختلف میتوان گفت که:
- برنامهریزی، سنجش، ارزیابی، توسعه و بهسازی از عناصر مشترک همه تعاریف میباشند.
- همسویی با اهداف و نیازهای سازمان لازمه مدیریت عملکرد است.
- جامع، یکپارچه و منظم بودن در تعاریف مدیریت عملکرد مورد توجه و تأکید صاحبنظران است.
با بررسی تعاریف مختلف در حوزه مدیریت عملکرد میتوان اصول اساسی مدیریت عملکرد را به شرح زیر بیان نمود:
- عملکرد باید بهروشنی تعریف شود. حداقل در قالب معیارهایی که موردتوافق مدیر و کارمند باشد.
- عملکرد باید بهدرستی مورد سنجش قرار گیرد. وقتی کار انجام میشود عملکرد باید به طریقی مورد ارزیابی قرار گیرد که اطلاعات را تا حد ممکن بهصورت حداکثری منتقل نماید، در این صورت میتوان از نتیجه ارزیابی برای تعیین میزان دستیابی به عملکرد استفاده نمود.
- پاداشها باید با عملکرد پیوند بخورد و پیوند واضحی میان عملکرد مطلوب و پاداشها وجود داشته باشد تا عملکرد مطلوب توسط کارمند تقویت شود.
مدیریت عملکرد با هدف تحقق ملاحظات زیر در سازمان صورت میگیرد:
- ایجاد درک مشترک از آنچه باید حاصل شود؛
- کمک به افزایش موفقیت در کوتاهمدت و بلندمدت سازمان؛
- ایجاد فرهنگی که افراد و گروهها بر مبنای آن مسئولیت بهبود مستمر فرایندهای کسبوکار، مشارکت و مهارتهای خود را به عهده بگیرند؛
- کمک به توسعه قابلیتهای کارکنان؛
- شناسایی نقاط قوت برای تقویت و حوزههای بهبود برای تبدیل به نقطه قوت؛
- اطمینان از تحقق بهتر اهداف فردی و سازمانی؛
- ایجاد یکپارچگی بین روش، نظامها، مهارتها و ارزشهای مشترک سازمان؛
- کمک به تقویت انگیزه کارکنان؛
- استفاده بهتر از امکانات مادی، پاداش، ارتقاء و… برای تقویت انگیزه کارکنان.